بعضی وقت ها ؛ مثل ِ الآن حرف ِخآصی برای گفتن ندارم
حتی آرزوی خاصی هم ندارم :/
فقط میشینم و با لبخند گذر زمان و اتفاقات ُ میبینم و تهش اگه خواستم ناراحت بشم میگم به خودم : عــــــــــه ! غصه نخور ! این نیز بگذرد !
صبح بیدار میشم و به خودم توی آیینه لبخند میزنم ؛ صبحونه میخورم و بعد سرگرم میشم ؛ گرد و غبار از خاطراتم ؛ از وسایل خونه از عکس ها از انباری و... پاک میکنم ! بعد وقت ناهار هم که با لذت غذا میخورم و انقد عاشق آشپزی هستم که دوست دارم خودم غذا آماده کنم و هر روز راهکار بدم برای خوشمزه تر شدنش و بلخره بشنوم که همه گفتن واااای چقد خوشمزه شده !
چرت ِ کوتاه همراه با رویای ِ بعدازظهر و غروب های زیبا برای قدم زدن بعد هم شام و فیلم و خواب :/
از زندگی این چند هفته راضیَم :/
:////
کلاً زمانی که آرامش دارم هیچ چیز برام تکراری نیس !!!