اینجا ؛ در این ازدحام ، در این شلوغی ِ وحشتناک فقط صدای ِ آرامبخشت وقتی بیت ِ غزلی را عاشقانه میخوانی و یا مثلاً از ته ِ خانه داد میزنی " نگیر خرده بر این بیت های سر در گم /که بی تو شاعر خوبی نمیشوم خانم!" وقتی موهایم را شانه میزنم روبه روی آینه ی قدی و تو کنارم می ایستی ، با همان صدای ِ دوست داشتنی میگویی " زنجیر گیسویت دلم را کرده درگیـر /ای قاتل زنجیره ای کشتار بس نیست؟ " آرامم میکند . من صدای دیوانه کننده ات را بیشتر از دوستت دارم ها ؛ بیشتر از نوازش ها ؛ بیشتر از همه ی عاشقانه های دنیا دوست دارم ... اگر روزی دلیل ِ انتخابم را نفهمیدی ، صدای ِ خودت را گوش بده ! + رویا بود یا شاید هم آرزو ؛ نمیدانم اما هرچه هست ، واقعیت نیست ...