یک دهن برایم میخوانی ؟

صدایت بوی عشق میدهد

یک دهن برایم میخوانی ؟

صدایت بوی عشق میدهد

از بلاگفا فرار کردم ، نوشتن ُ اونجا شروع کردم
اما گاهی واقعاً هیچ راهی نیست ....
+
ساکت نباشید و نظراتتون ُبگین

خونه ی اولم : hessminevisad.blogfa.com

پیوندهای روزانه
پیوندها

۳۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

خواستم اینبار برایت از وضعیت بد زندگی بنویسم :

مثلا بی پول شویم ، مجبور شویم از خانه ی عشقمان مهاجرت کنیم به گوشه ای کوچک ، مثلا دیگر نتوانیم ماشین داشته باشیم و مثلا که به صفر مطلق برسیم ، قول داده ایم باهم باشیم ، در هر شرایطی ..  و حالا دقیقا ما هیــچ چیزی نداریم 

عصر باشد ، عصبی نشسته باشی و سعی کنی حالت خوب باشد .میدانم مرد هستی و غصه ی ما دیوانه ات میکند ، مدام دستانت بین موهایت فرو برود و عصبی و عصبی باشی .

شاید پسر کوچکی داشته باشیم که البته اگر هم نداشتیم من عاشقانه تر برایت میگفتم که زندگی با تو شیرین است.

پسرمان را صدا بزنم ، در گوشش بگویم برو و دست بابا را بگیر و از سر و کولش بالا برو ، بعد خودم هم قاطی شوم و دو نفره ، من و پسرم ، بخندانیمت ، به قهقهه بیفتی و محکم هر دویمان را ببوسی 

لباس هایمان را بپوشیم و برویم بیرون ، پسرک توی پارک مشغول بازی شود و همان جا که نشسته ایم و نگاهش میکنیم برایت بگویم : حتی اگر هزار بار بدتر از اینها شویم تو مرد من هستی ، افتخار من هستی . برایت بگویم باهم همه چیز را از اول میسازیم و یادت بیاورم هنوز جوانیم و امید داریم و عشق ... 

بخندی ، بخندی و دلم تاب بخورد ، بخندی و بلرزم از لذت ، بخندی و دلم قرص شود که هستی با خنده های محکمت ...

پسر کوچولویمان از دور دستش را تکان میدهد ، تو جوابش را میدهی ، مگر زندگی بیش از اینهاست ؟ 

خانوم ِ امیدوار